سلام خدا جون
نمی دونی چقدر دلم گرفته ..................
دلم می خواد با هات حرف بزنم می خوام بشم مثل فدیما بنده خوبه خودت
نمیدونی چقدر تنهام سر دوراهی بدی قرار گرفتم
این دفعه سومی که اون از من می گیری باز به من پس اش میدی
نمی دونم این بار باورش کنم یا باز می خوای از من بگیری
خدا جون تو رو به بزرگیت قسم اگه می دونی من اون تیکه هم نیستیم پس بزار بیشتر از این به هم وابسته نشیم
خودت که می دونی به چه مکافاتی دو دلم عشقش رو کمرنگ کردم
پس خواهش می کنم ......................
نمی دونم چه حکمتی تو کارت هست اگه من اون مال هم نیستیم چرا اینجوری همدیکه رو سر راه هم قرار میدی
چرا نه اون می تونه ماله کسه دیگه بشه نه من
آخه چرا همیشه از خودم می پرسم خدا چه حکمتی تو کار من و اون می بینه که پس از ۵ سال دوستی باز شدیم همون دوستای قدیمی
راست می گن هیچ عشقی عشق اول نمیشه
خدا جونم می دونم بنده بدی بودم هستم اما یه بار دیگه فقط یه بار دستمون رو بگیر ....................................
خواهش می کنم اون رو از من نگیر ..................... تو رو به بزرگیت تورو به خوبیهات به بخشندگیت بازم قسمت میدم.
بنده حقیر تو : مریم
سلام
مرسی مریم جون که اومدی افتخار دادی
اومدم تو وبلاگت اینمتنت خیلی منو گرفت قشنگ بود
وبتو سیو کردم که از سر فرصت بخونم
به امید دیدار
امشب دوباره اپم بیا
بای