سودا

 

مرا دیدی سری بالا نکردی
ز اشک و آه من پروا نکردی
دل من شد مزار
آرزوها
تو هم سودی از این سودا نکردی

نظرات 4 + ارسال نظر
هدایی جمعه 1 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:48 ق.ظ http://dokhtarebarfi.blogsky.com

سلام اولین باره میام اینجا... خیلی ناز مینویسین :)
بای

Ashenam شنبه 2 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:37 ق.ظ

اری ....

cat یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ب.ظ

هنوز حرفای ناگفته دارم گوش کن * توهم این زهر تلخ پا خوردن نوش کن
دیدی من راست میگفتم عشق بچه بازی نیست * چه بد گفتی به من من رو فاموش کن
تو که بریدی و دوختی و بهونه ساختی * اما بدون تو رفاقت من رو فروختی **************888888888*******8888
رفاقت رو چه ارزون و مفت فروختی * مریم تو من رو سوختونتوندی :d

مرتضی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام مریم خانوم ...

نوشتهات خیلی ارامش بخشن, خوشمم میاد که همشهری هستی ...
پس مطالب زیباتو ادامه بده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد