ماه رمضان

 

 

 

 رسول الله(صلى الله علیه و آل) هنگامى که رویت هلال رمضان مى‏فرمود، رو به قبله مى‏نمود و

 

 دستهاى مبارکش را بلند مى‏کرد.و مى‏گفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان،

 

 و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و

 

 ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه،

 

و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرستفرما

  ابنم به خاطر تو ( پیشی جونم )

 

شب، نیمه جان و بی نفس چادر سیاه خود را جمع می کند. در فلق، شادمانی برپا است. زمین در انتظار

کاروان نور و معنویت پای کوبی می کند. عطر ماه رمضان، دل های عاشق را باز سوداگر عرصه عشق

بازی با خدا کرده است. اولین سحر این ماه عظیم همیشه حال و هوایی خاص دارد. هنوز چشم ها به بی

خوابی قبل از طلوع عادت نکرده است و هنوز رخوت شب های سرمست از خواب، جان ها را رها نکرده

است. با این حال شور الهی شدن و شوق نشستن پای سفره ای که بر بال ملائک گشوده شده چنان شورانگیز

است که زیر سقف خانه مسلمانان هیچ چراغی در این ظلمت شب خاموش نیست.

کاش چراغ دل هایمان هم با همین سرعت روشن شده باشد. کاش حساب مان را از سال قبل تسویه کرده

باشیم و اولین سحر ماه مبارک را بی هیچ غل و غشی یا خط و خش سیاهی در کارنامه اعمال مان به

نخستین صبح روزه داری پیوند بزنیم. راستی! در سالی که گذشت چه قدر «انسان» بوده ایم؟ منظورم از آن

«انسان»های راستین است که خدا، اشرف مخلوقات خطابشان کرد.

غصه نخور! اگر حسابت را روی دایره ریختی و دیدی؛ ای داد بیداد! بدجوری اوضاع خراب است، نترس!

نسیم رحمت الهی وزیدن گرفته است. باز هم ماهی آغاز شده است که عین سی روز و شب اش درهای

بهشت باز است و قلم مخصوص خط زدن گناه ها، دمادم همه ساعت هایش، دست فرشته های خوب خدا است.
دنیا مزرعه آخرت است

ما رو هم دعا کنیند

با علی....................................

من و تو

 

 

 

پروردگارا


دست هایم را بگیر و مرا برای تماشای ستارگان محبتت به عرش ببر


می خواهم آنها را بشمارم


دست هایم را بگیر
و مرا با نسیم مهربانیت آشنا کن


می خواهم خنکی اش را بر روی گونه هایم حس کنم

 
دست هایم را بگیر و لانه عشق را به من نشان ده


می خواهم معشوقان واقعی را
ببینم


دست هایم را بگیر و درخشش قلب پاک لاله در آبی دریای ایثار را نشانم ده


می خواهم پاکی قلبش را احساس کنم


و در آخر دست هایم را بگیر و خانه قلبم را
به من نشان ده


چون می خواهم بر سر درش نام تنها معشوقم را حک کنم و بزرگ بنویسم

 
            به نام
آفریننده من وتو